جوادجواد، تا این لحظه: 22 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

ستاره خانواده ما

خاطرات جدید

ببخشیدا چرا کسی درباره ی گروه نظر نمی ده فکر کنم اصلا'' سری به وبلاگ من نمی زنین یا اصلا'' نمی خواین گروه درست کنیم ولی درست کنیم بهتره چون می تونیم با کتاب های بیشتری آشنا بشیم تا بعد خداحافظ ...
17 اسفند 1391

خاطرات جدید

انقدر درگیر کتاب شدم یادم رفت خاطراتم رو تعریف کنم امروز پنج شنبه اسفند سال1391 هست. حدودا'' 2 هفته مونده تا عید راستی گفتم عید من خیلی دوست دارم عید بشه چون بهار از راه می رسه و سال نو جای سال کهنه رو می گیره سال نو فکر کنم سال مار باشه درست منم سال مار بدنیا اومدم سال 1380 ...
17 اسفند 1391

خاطرات جدید

دوستان بهتون گفته بودم موضوع گروه رو بعدا'' خب الآن می گم فقط برای این که گروهی از اونایی که کتاب زیاد می خونن درست کنم آهان اینو فراموش کردم بگم کتاب هایی مانند تالار وحشت دایره ی وحشت کلا'' کتاب های نوشته ی استاین.  می خواین چند نمونه از اسم کتاب هایش را بگم؟ خب اگه بگین نه هم می گم. کتاب هایی مثل بیا نامریی شویم اردوگاه وحشت مهمانی هالوین مرا جانور می نامند و کلی کتاب های دیگر به نوشته ی استاین.
17 اسفند 1391

خاطرات جدید

اول اینکه ببخشید که جند ماه نبودم ولی این دفعه با خاطرات جدید اومدم. خب از این شروع مدکنم که وقتی به امتحانات ترم یک نزدیک می شدیم درسام رو بکوب می خوندم و این باعث شد که کارنامه ام رو 20 بشم. بعد امتحانات من با خوندن کتاب های جالب سرم رو گرم کردم. من می خوام کتاب های جالبی رو به شما معرفی کنم کتاب هایی مثل آتش دزد وحتی کتاب های ترسناک به نوشته ی رابرت لورنس استاین یا بهتر بگم ار ال استاین. راستی من می خوام یک گروه از بچه های یازده دوازده درست کنم شما ها می تونید توی نظراتون اسم گروه رو انتخاب کنید. مجرای ساختن گروه رو بعدا'' تعریف می کنم.
16 اسفند 1391

خاطرات

من خاطراتم را از روز پنجشنبه 8 تیر سال 1391 شروع می کنم.                         بعد از اتمام ترم دوم امتحانات تحصیلی وگرفتن کارنامه پایه چهارم به فکر رفتن به یک باشگاه فوتبال  افتادم پس به پدرم گفتم که منو در باشگاه فرهنگی ورزشی شهرداری رشت ثبت نام کند.     وقتی به پسرعمه ام گفتم اون گفت من هم می خواهم در همان باشگاه ثبت نام کنم.      وقتی به بابام اینو گفتم ما دوتا رو در باشگاه شهرداری ثبت نام کرد و امروز جلسه چاهارممون است که میریم.                    ...
9 تير 1391

دفتر زندگي

                  به نام خدا   ا ين دفتر خاطراتي است براي فرداها.                             خاطراتي که با هم مي نويسيم .شاديها . لبخندها .گريه ها . غم ها...                                              ...
27 فروردين 1390